سفارش تبلیغ
صبا ویژن

....

نوروز می رسد

فریدون مشیری
فریاد زد چکاوک:
"
نوروز می رسد"
تا که برهنه گفت:
- "
گرجان به مژده ی تو فشانم روا بود
اما هنوز سرمای بهمنی نشکسته است
وین برف دیر پای انگار تا ابد
بر فرقِ کاج پیرِ خانه نشسته است
آن کاروان شادی و گل
از کدام راه در این هوای سردِ توان سوز می رسد."
بید کهن به رقص درآمد که غم مدار
تا من به یاد دارم
نوروز دل فروز
نوروز جاودانی
نوروز مردمی
در وقت خود شکفته و پیروز می رسد.
هر جای این جهان
که ز ایران نشانه ای ست
در پیشواز نوروز
از شور و شادمانی
از پرچم و چراغ
از سبزه و بنفشه
گل آذین و تابناک
جان پاک، خانه پاک، دل پاک، عشق پاک
چشمی به راه باشد
مشتاق و بی قرار
کاین پنج روز زندگی آموز می رسد.
دیروز را به خاطره بسپار و
بازگرد
و آن را عزیزدار
که امروز می رسد.